جیمز کلیر(نویسنده کتاب عادتهای اتمی)، در وبسایتش یسری مقاله داره درباره پایداری و استمرار و تصمیم گیری و… توی یکی از این مقالات توضیح میده که خیلی وقت ها در مسیر ساخت عادت و مستمر شدن در کارها به اشتباه مسیر کمال گرایی رو پیش میگیریم. یعنی از اول نیت ما اینه که عادت های مستمر کوچیک روزمره بسازیم ولی …
نویسنده: maryam
حال و هوای بهاری و اردیبهشتی این روزها من رو بدجوری می بره به روزهای دانشگاه. اون بهارایی که از دانشگاه میآمدیم. بعد از کلاسای ساعت ۵ منتظر سرویس میموندیم، میومدیم تا میدون بهشتی و اونجا پیاده میشدیم و بعد تا خونه پیاده میومدیم. روزای خوب اون روزایی بود که استقلال بازی داشت و بابا به خاطر همین عصر اومده …
چهار ماهگی. این ماه یا بهتره بگم این هفته ها ویژگی های جالبی داره. اول اینکه درد کمرم دیگه وجود نداره و خیلی راحت ترم الان. بعد اینکه تقریبا به راحتی غذا میخورم و مشکلی ندارم. اما یه چیز دیگه وجود داره که بعضی وقتا کفریم می کنه. اینکه کمی بعد از غذا خوردن دوباره گرسنه میشم. یا شب میخوام …
این هفتهها، هفتههای حال خوبیه. اگه اون استرسای یهویی مسخره رو بذاریم کنار. این هفته هم با چند نفر صحبت کردم. یه گفتگوی خیلی شیرینم با مهسا رضایی عزیز بود که چقدر دلگرم کننده بود. اینکه گفت چقدر نعمت بزرگی داره میاد تو زندگیمون یادم انداخت که بیشتر شکرگذار باشم و بعدشم یه اعتماد بنفسی داد بهم برای ادامه مسیر. …
امروز پیش دکتر زنان بودم. سونو و آزمایش غربالگری اول رو چک کرد و همه چی خوب بود. باید برای چالش های بعدی آماده بشم. یه وسواس عجیبی میفته به جون آدم که هی دوست داری هرچیزی رو چک کنی. مثلا دکتر دقیقا گفته چه روی باید برم مرحله دوم غربالگری، ولی هی میگم چرا زود نوشته، چرا نذاشته دو …
امروز ۱۴ فروردین ۱۴۰۴. من فهمیدم نه یک نهالک که دوتا با خودم دارم… خبر کوتاه بود و طوفانی😊 بذار برم عقب تر، بعد از دوران سخت مریضی و حال بد که اینجا ازش نوشتم، حالم رفته رفته بهتر شد. بهار شد و حال بهاری هوای منم عوض کرد. لذت دیدن گل ها و شکوفه ها و بوی خوششون، زنده …
امروز یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۳. از دیسب تقریبا تمام آثار بیماری محو شدند و واقعا برام عجیب بود که بدون خوردن دارو چطور بیماری زود بهبود پیدا کرد و دردهام از بین رفت. بالاخره دیشب تونستم بدون درد و تب و کابوس بخوابم. تونستم یکسره تا خود صبح بدون بیدار شدن بخوابم و صبح هم بدون علامت درد بیدار بشم. …
سلام از روزهایی که سختند، روزهایی که باید تاب بیاورم هفته نهم بیماری، کمر درد طاقت فرسا، تب، درد، سرفه… چند روز سخت رو پشت سر گذاشتم. حال جسمی واقعا بدی داشتم که کماکان بخشیش باقی مونده. حال روحیم هم چندان خوب نیست. افکار منفی و ناخوشایندی میاد تو سرم ولی سعی نمی کنم ازشون فرار کنم. تماشاش می …
هفته ششم تمام شده. هفته ششم و ۲ روز است که نهالک آمده. دارد موجودیت پیدا می کند. الان به اندازه یک بلوبری است. البته بلوبری ای که یک در هر دقیقه هزاران سلول در مغرش ایجاد می شود. قلبش دارد شکل می گیرد. اعصابش هم تشکیل شده و حلاصه موجود عجیبی است این بلوبری. جل الخالق. من حالم خوب …
اپی که نصب کردم امروز پیام داد و گفت یه موجودی به اندازه یک هسته پرتقال درونته. هنوز نمی دونم چه احساسی به هسته پرتقال درونم دارم. فقط می دونم که بیشتر از روزهای دیگه خسته میشم. ینی زود به زود نیاز به استراحت پیدا می کنم. باید کارهام رو دسته بندی بکنم و اولویت بهشون بدم و دربازه های …
سالهای زیادی از زندگیام را اینطور زندگی کرده ام که در آن باید یا برتر میبودم یا اول، یا تعریفی تر. خلاصه یک چیزی “تر” و بگذارید از رنج زیستن در چنین مدلی در کار بگویم. وقتی معنا را در “تر” بودن مییابی تا زمانی تلاش میکنی که مطمئنی بالاخره یک “تر” خواهی ماند و اگر آن را از دست …
قرار بود بیشتر و جدی تر بنویسم اما انگار هنوز این عادتم نشده. حالا اینجا نیستم که خودم را سرزنش کنم، اینجا هستم که بنویسم. این مدت درگیر کارهای مربوط به data4impact بودم و البته هستم. یک پروژه در دست دارم و احتمالا چندتایی به زودی دستم بیاید. کارهای سایت هم بود، تولید محتوا و شبکه های اجتماعی. تولید محتوای …



آخرین دیدگاهها