هفته سیزدهم

امروز پیش دکتر زنان بودم. سونو و آزمایش غربالگری اول رو چک کرد و همه چی خوب بود. باید برای چالش های بعدی آماده بشم. یه وسواس عجیبی میفته به جون آدم که هی دوست داری هرچیزی رو چک کنی. مثلا دکتر دقیقا گفته چه روی باید برم مرحله دوم غربالگری، ولی هی میگم چرا زود نوشته، چرا نذاشته دو هفته بعدش و …هزارتا ازین چیزا. بعد اینکه وقتی تو مطبی چرا صم بکم نگاه میکنی. خب بپرس. خب غرهام تموم شد. راستی دکتر گفت نمیتونم زیاد رفت و آمد کنم و من دارم فکر میکنم چطور بهار تو دل طبیعت نباشم. میریم…خیلی یواش یواش.

الان تو هفته های خوب بارداری هستم. توی فصل خوبی هم هستیم. بهاره. هوا عالیه. همه چی قشنگه. منم حالم خوبه. غذا خوردن خیلی کیف میده. وقتی میخوام بخوابم عذاب وجدان ندارم که وای عمرم رفت و همش به خواب گذشت. خلاصه که لذت ها رو بدون عذاب وجدان میچشم.

دوست دارم خودم رو به لحاظ روحی و ذهنی و جسمی واسه ماه های آخر و همچنین بعد از تولد بچه ها آماده کنم. خیلی از چالش های فراوان و سختی هاش شنیدم. گاهی میترسم زندگیم از این رو به اون رو بشه. ولی آدمه دیگه. باید در هر شرایطی یاد بگیره و خودشو وفق بده.

به کار و شغل و ادامه راه هم فکر میکنم. نمی دونم چطور خواهد شد. نمی دونم شکل جدید حضورم در کار چطوری خواهد بود. باید پیداش کنم.

 

بیستم فروردین چهارصد و چهار

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت