ترس‌هایی که جا خوش کرده‌اند

مدت‌هاست که خواب هایی تکراری می‌بینم.

می بینم که امتحان دارم، نمی دانم دبیرستانی‌ام یا دانشجو. به هر حال امتحاناتی دارم که اصلا آماده شان نیستم. مثلا اصلا سرکلاس حاضر نشده ام و نزدیک امتحان شده و مجبورم امتحان بدهم. یا نمی دانستم که فلان درس را هم باید می‌گذرانده‌ام و حالا نزدیک امتحانش به من می گویند باید بیایی و امتحان بدهی.

این خواب عجیب برایم آزار دهنده است. اضطراب مواجه‌ام با این موضوع در خواب پریشانم می‌کند. حالا دو سه روز است که به آن خواب دیگری اضافه شده. خواب می‌بینم که مسخره می‌شوم و این مسخره شدن‌ها رنجورم می‌کنند.

مثلا دیشب خواب دیدم در آرایشگاهی هستم و آرایش صورتم را مسخره می‌کنند یا شبی خواب دیدم که دارم می‌رقصم و رقصم مورد تمسخر جمعی شده است.

این چیزها انگار اعتماد بنفسم را نشانه گرفته. یا شاید اعتماد بنفسم درگیر شده و درخواب‌هایم به شکل‌های مختلف خودش را نشان می‌دهد.

یک نمونه از این درگیر شدنم با اعتماد بنفسم اینکه دیروز دوستی با من تماس گرفت و خواست تا برای یک موقعیت شغلی در سازمانش(که سازمان بزرگ و مهمی است) به جلسه ای بروم. به او گفتم که فکر می‌کنم که هنوز در کارم پخته نیستم. یادم نبود که سه سال پیش وقتی از من خواست برای پوزیشنی در آنجا اپلای کنم هم همین را گفته بودم و با این واکنش از او مواجه شدم که تو سه سال پیش هم همین را گفتی. تا الان باید سوخته شده باشی…

و فکر کردم که آن زمان هم اعتمادبنفس حضور در چنین حایی را نداشتم و از طرفی دوست نداشتم پیش این دوست ضایع شوم یا حتی او را ضایع کنم که من را معرفی کرده است.

حالا هم در همان موقعیت قرار دارم. فکر می‌کنم آن‌ها چیزهای بیشتر از من می‌دانند و من هنوز به اندازه کافی خوب نیستم. اما از طرفی می‌دانم که من شوق زیادی برای اینکار دارم و میل دارم در آن موقعیت باشم. آنجا حتما چیزهای زیادی برایم دارد. حالا دارم فکر می‌کنم پیه ضایع شدن و رد شدن را به تنم بمالم و بروم درگیر شوم. دارم فکر می‌کنم ترسم را بگیرم زیر بغلم، بروم ببینم چقدر توانمندم. اگر پذیرفته شدم و شرایط هم مطلوب بود که همان چیزی می‌شود که می‌خواستم. اگر هم رد شدم از آن‌ها بخواهم که بگویند چطور باید خودم را بهبود دهم و کجاها باید بیشتر کار کنم. به نظر می‌رسد چاره‌ای به جز مواجهه ندارم.

از طرفی دوست ندارم کار تازه راه اندازی شده خودم را رها کنم. شاید بخشی از نگرانی‌هایم هم به این دلیل باشد. دوست دارم پرورشش بدهم. شاید باید یک تیم جمع کنم.

 

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت