چیزی که این روزها بچهداری را برایم لذتبخشتر و سختیهایش را خواستنیتر کرده، علاوه بر عشقی که به فرزندت داری و تماشای او که انگار جانی به جانهایت اضافه میکند، بُعد فیزیکی آن است.
مدتها بود دلم میخواست بهجای کارهای فکری و یکجا نشینی، کاری انجام بدهم که بدنم را درگیر کند؛ کاری که با دستهایم، با بدنم، با خستگی واقعی، با تلاش فیزیکی سروکار داشته باشد.
حالا بچهداری برایم دقیقا همان کار است و حتی بیشتر از آن. راستش را بخواهید حتی میل به انجام کاری سخت داشتم، چیزی که مرا وادار کند آستانهی خیلی چیزها را در خودم تغییر بدهم. بچهداری دارد این آستانهها را در من تغییر میدهد: آستانهی صبر و تحمل، قدرت بدنی، نیاز به خواب و …
نمیدانم در بلندمدت این تغییرها مرا فرسودهتر میکند یا قویتر، اما فعلاً برای من، بچهداری یعنی همین: عبور از آستانههای قدیمی.
پ ن: ممکن است بگویید با ورزش هم میتوانستی این کارها را بکنی، و بله حق با شماست:))