امروز ۱۴ فروردین ۱۴۰۴.
من فهمیدم نه یک نهالک که دوتا با خودم دارم… خبر کوتاه بود و طوفانی😊
بذار برم عقب تر، بعد از دوران سخت مریضی و حال بد که اینجا ازش نوشتم، حالم رفته رفته بهتر شد. بهار شد و حال بهاری هوای منم عوض کرد. لذت دیدن گل ها و شکوفه ها و بوی خوششون، زنده شدن طبیعت، سرحال شدن آدما، همه و همه حال آدمو بهتر میکنه. حدود ۲۰ روز رو توی تفرش گذروندم و گاهی رفت و امدهایی داشتم. بعضی روزا سخت تر بود، ولی در کل سرحال بودم و با استراحت مشکلاتم حل میشد.
روز ۱۳ فروردین برگشتیم تهران و تو راه سیزده رو به در کردیم و خوش هم گذشت.
امروز نوبت غربالگری داشتم و توی سونو فهمیدم نهالک یکی نیست. خیلی حال بانمکی بود وقتی دوتاشونو دیدم. و سجاد هم که داشت دلش غنج میرفت، دیدن خوشحالیش خیلی خوشحال ترم کرد.
یکی از بچه ها ۱۲ هفته و ۵ روزشه و یکی دیگه ۱۲ هفته و ۳ روز. این به دست آوردن سن جنین هم در نوع خودش شگفت انگیزه. یکیشون ۴ میلیمتر از داداشش قد بلندتره:) قدهاشون: ۶.۳ سانتی متر و ۵.۹ سانتی متره.
به امید سلامتی نهالک ها و من و همسر.
