هفته بیست و نهم: دیدار دوباره در مساحت مانیتور سونوگرافی

چند روز پیش تونستیم پسرا رو بعد از حدود دو ماه دوباره از مانیتور دستگاه سونو ببینیم. هرچند خیلی چیزا برای ما قابل فهم نیست و تصویر آشکاری نیست، ولی لحظات هست که رخ مینمایند و تو میتونی ببینی دارن چیکار میکنن. مثلا پسری سمت چپ که مدام داشت به من می‌کوبید رو دیدم، البته اون لحظه در حال خوردن و خمیازه کشیدن بود که خیلی شیرین بود. پسری سمت راست هم داشت روبرو رو نگاه میکرد. مثل بچه ای که اومده جلوی یه شیشه و دماغش رو چسبونده به شیشه. همونطوری. انگار داشت مارو تماشا می‌کرد.

بچه ها وزن خوب و مناسبی داشتن و از این هفته‌ها به بعد جا براشون تنگ میشه و برای هم من و هم اوان اوضاع کمی سخت خواهد شد. دیگه تصمیم با خودشونه که چقدر اونجا بمونن😊 من تلاشمو می کنم که جاشون رو باز نگه دارم. هم با ورزش هم با استراحت به اندازه و فشار نیاوردن به بدنم.

این روزها مشغول خوندن یه کتاب هستم که دوست مجازیم بهم معرفی کرده. اسم کتاب هست rising secure attachment kids و درباره دلبستگی ایمن در کودکان هست. شاید بد نباشه از چیزایی که میخونم اینجا بنویسم تا از یادم نره.

الان به ذهنم رسید اینکار رو بکنم. البته اگر بتونم دو چیز رو کنار بذارم: کمال گرایی در نوشتن خلاصه کتاب و پرهیز از اهمال کاری.

 

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت