تیم ملی ایران

دیدن یا ندیدن؟

قضیه؛ شکل اول، شکل دوم

دوشنبه ۳۰ آبان ماه، اولین بازی ایران در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر بود. همزمانی با ۳ ماهه شدن اعتراضات مردمی و از پی آن جنایات آشکار حکومت و کشت و کشتارها، عاملی شده بود برای به وجود آمدن بحث تماشا کردن یا تحریم تیم ملی فوتبال. تیمی که بعضی بر این نظرند که تیم جمهوری اسلامی‌ست و نه ایران. همچنین چهره های خندان بازیکنان تیم فوتبال در فوتوشوت ها، دیدارشان با رییس جمهور و خم شدن جلو او، دقیقا در زمانی که مردم نسبت به حاکمیت غضب دارند، چرا که آن ها به راحتی پاسخ اعتراض مردم را با گلوله داده‌اند، عامل دیگری بود که از محبوبیت بازیکنان برای افراد زیادی کاست.

حال می‌خواهم کمی بیشتر فکر کنم و نظرات مختلف را به جلوی چشمم بگذارم و به آن‌ها چرا بگویم.

۱. این تیم، تیم ایران نیست و تیم جمهوری اسلامی است پس مورد حمایت ما نیست:

نظر موافق: با توجه به عدم واکنش فوتبالیست ها درحمایت از هموطنان در زمانیکه بدترین جنایات علیه آن‌ها اتفاق می‌افتد، می‌شود گفت که درست است، آن‌ها انگار افرادی از بدنه جمهوری اسلامی هستند و نه هموطن.
اما و اگرها: آیا ما برای فهمیدن همراهی و همدلی افراد دقیقا نیاز داریم که آن ها مستقیما و با کلام حمایت کنند؟ آن هم در زمانه ای که به زبان آوردن کلماتی این چنینی از جانب افرادی که زیر ذره بین حکومت هستند معادل کنار گذاشتن آن هاست.
باز هم چند جواب وجود دارد، یک جواب این است که بله، دقیقا در این زمان باید با کلام حمایت انجام گیرد، اگر آن ها به اندازه کافی شجاع و آزاده باشند باید اینطور باشد. اما آیا همه آدم‌ها باید شجاع باشند؟ آن ها باید رفتاری که مطلوب ماست را انجام دهند تا به آن ها بگوییم درود بر شرفت و اگر خلاف آن رفتار کردند، در دسته ی سیاه مطلق قرار می‌گیرند؟ آیا ما می‌توانیم تعیین کنیم که هرکسی چه واکنشی باید نشان بدهد؟ البته که می‌دانم ما معمولا دوست داریم آدم هایی که معروفند آدم‌هایی که تریبون دارند، از آن تریبون برای مردمشان، برای احقاق حق آن ها استفاده کنند، اما آیا این توقع بجاییست؟ اصلا این توقع از کجا می‌آید؟

نظر مخالف: یعنی چه که این تیم تیم ایران نیست و تیم جمهوری اسلامیست؟ وقتی تعدادی فوتبالیست از یک کشور نماینده هستند تا در جام جهانی بازی کنند، دیگر برای دنیا چه فرقی می‌کند که این تیم جمهوری اسلامیست یا ایران. آن‌ها از یک کشور در یک تورنمنت حاضر شده اند، حالا ما اگر اینجا همدیگر را بدریم که تیم، تیم ما نیست برای دنیا فرقی ندارد. برای جام جهانی فرقی ندارد. در تاریخ هم فرقی ندارد. در نهایت تاریخ فوتبال می گوید در چه دوره ای کدام تیم در جام جهانی چه کرد و بس.

۲. ما فوتبالی هستیم و همیشه پیگیر فوتبال، اما حالا واکنش های بازیکنان در روزهای قبل از بازی مهم است، تا تصمیم بگیریم طرفدارشان باشیم یا نباشیم/بازی را ببینیم یا نه:

نظر موافق: همدلی آدم ها را بهم نزدیک می‌کند. در روزهایی که تلخ است و سخت و پر از رنج، فوتبال شاید کمترین اهمیت را داشته باشد و دل و دماغی برای تماشایش نیست. در این میان اگر بازیکنان و مربیان تیم ملی فوتبال را همراه و همدل مردم بدانیم، شاید اندکی دردها را فراموش کرده، به تماشای فوتبال بنشینیم و مشوق باشیم، اما اگر اینطور نباشد انگیزه ای نیست.

نظر مخالف: آیا عقاید و افکار افراد بر تخصصشان برتری دارد؟ آیا ما همان کسانی نیستیم که از تفتیش عقاید رنج می‌بریم؟ ما همان ها نیستیم که برای استخدام در ادارات دولتی و در دانشگاه ها و… به جای اینکه از ما در مورد تخصص و تعهدمان بپرسند از عقایدمان پرسیدند، برآشفته می‌شدیم و برایمان دردناک بود که به عقاید شخصیمان کار دارند و به تخصصمان نه؟ حالا ما معیار تماشای تیم ملی را عقاید و واکنش های بازیکنانی در نظر می‌گیریم که با ما همخوانی دارند و می‌پسندیم و اگر چنین نکردند بروند گم شوند؟

۳. خواندن و نخواندن سرود ملی

بازیکنان تیم ملی در ابتدای بازی سرود ملی را نخواندند.

نظر موافق: یکی از حرکات اعتراضی نمادین و خوب، این کار بازیکنان بود. آن ها با اینکار نشان دادند که با مردم همراهند و آن ها هم معترضند. و فقط احتیاج دارند برای تمرکز بر کارشان وارد اعتراضات گسترده نشوند.
به علاوه آن‌ها به تمام دنیا نشان می‌دهد که در ایران چه خبر است.

نظر مخالف: نخواندن سرود ملی دقیقا چه کمکی به چه کسی می‌کند؟ به چه کسانی داریم نشان می‌دهیم؟ چه دردی را می‌تواند کم کند؟ جلوی کدام کشتار را می‌تواند بگیرد؟ چه کسانی از اینکار خوشحال می‌شوند؟ چقدر به مسببان رنج های کنونی آسیبی وارد می‌کند؟
اما و اگرها: آیا باید همه حرکات تاثیرات بزرگ بگذارند؟ آیا باید یک نفر را هدف بگیرند و آن را از بین ببرند؟ اگر غیر از این باشد، آن را بی تاثیر و غیر مهم می‌خوانیم؟ از اثرهای دومینووار حرکات اعتراضی این چنین نمادین خبر داریم؟

شاید برای بازی های بعدی بتوان ۴ و ۵ و ۶ هم اضافه کرد، که البته حالا هم میشد چنین کرد، اما موارد دیگر بخشی از موارد بالا بودند و برای همین آ‌ن ها را ننوشتم.

پی نوشت ۱: نتیجه بازی اول: انگلیس ۶- ایران ۲
پی نوشت ۲: من کجای این ها بودم؟
من تحریم نکردم /نمی‌کنم/نخواهم کرد، من کسی را به کاری تشویق نکردم /نمی‌کنم/ نخواهم کرد ، کسی را منع نکردم/ نمی‌کنم/ نخواهم کرد. اما اگر بخواهم از حال و هوایم بگویم، مدت‌هاست که فوتبال، برایم حس سابق را ندارد، شور ایجاد نمی‌کند، دلم نمی‌تپد برایش، آنچنان که در گذشته می‌تپید و حالِ این روزها ، این سال‌ها در از بین رفتن این حس بسیار تاثیرگذار بوده است. فوتبال کجای دردهای ماست؟

کاش حمیدرضا صدر این روزها بود و برایمان می‌گفت، فوتبال برایمان چه می‌کند.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت