از خون دل

اعدام

جمعه‌ست. پاییز. آذر هوا سرده. تو ماشین، تو جاده ایم. نامجو می‌خونه. نگر تا این شب خونین سحر کرد چه خنجرها که از دل ها گذر کرد هوا سرده. مه گرفته. شبه. تاریکه. ماشینا کمن. دیروز یکی رو اعدام کردن. هوا سرده. دلا یخ زده. چشما سو نداره. نامجو می‌خونه. زمین و آسمان گلرنگ و گلگون جهان دشت شقایق گشت

ادامه مطلب

فوتر سایت