امیدواری کجای زندگی ماست؟ اصلا چرا باید چنین سوالی در ذهنم نقش ببندد؟ چه نیازی به امیدوارتر بودن دارم؟ چرا یک ماه؟ در این یکماه چه میخواهم بکنم که چارهاش امید است؟ نبودنش را کجا حس کردهام؟ داستانش این است. خودم را در حالتی پیدا کردم که آینده ای برای خودم متصور نیستم. اصلا نمیتوانم بازهی زمانی بیش از یکسال …
پست وبلاگ
درس اول: ادب از بی ادب آموز که لقمان گوید/ از عمل سوخته عکس العملی ساخته ام|مسئولیت پذیری با این مطلع میخواهم بگویم که چه درسهایی از جمهوری اسلامی گرفتم. به یکی از آنها اشاره میکنم و بعد کم کم تکمیلش میکنم. مسئولیتپذیری: شاید اگر هر روز معلمان، والدین، توصیهگران به اخلاق در گوش من بخوانند که باید مسئولیت کارت …
۱۹ آبان ۱۴۰۱ تهران بیش از ۵۰ روز است که تهران، تهران قبلی نیست، ایران ایران قبلی نیست، من منِ قبلی نیستم. اتفاقات زیادی در این مدت افتاده است. اگر بخواهم یک روز خود را توصیف کنم، باید بگویم من تکه تکه هایی بودم، یک منِ چند بخشی که هرکدام زورش بیشتر بود صورت من را به شکل خودش نمایش …



آخرین دیدگاهها